کازی باز بهترین سایت آموزش بازی های کازینو
شکست بازی رولت برای بیشتر قماربازان به عنوان یک معما باقی مانده بود و علی رغم تلاش‌های بیشتر، نتایج ضعیف‌تری را دریافت می‌کردند. سازوکار این بازی شکست ناپذیر حتی دانشمندان را هم مجذوب خود کرد و باعث شد تا افرادی مانند ادوارد تروپ و کلود شانون دست به ساخت اولین کامپیوتر قابل استفاده در بازی رولت بزنند. طرح این اختراع در زمان جوانی تروپ به ذهنش رسید و در جایی که با دانشمند دیگری ملاقات کرد به ثمر رسید. او با کامپیوتر آشنایی داشت که همین امر باعث پیشرفت آنها در زمینه اختراع این وسیله شد. در آن زمان ، این یک دستگاه قدرتمند بود که می‌توانست مشکلات مربوط به بازی رولت را که تا آن زمان غیر قابل حل باقی مانده بودند، برطرف کند.
تروپ و شانون اولین کامپیوتر بازی رولت را ساختند
تروپ و شنون باید ۲ مشکل را حل می‌کردند، اول اینکه باید دستگاهی قابل حمل می‌ساختند تا بتوان از آن در هنگام بازی استفاده کرد و دوم اینکه، این دستگاه باید از چشم مسئولان کازینو پنهان می‌شد . آزمایش‌های ابتدایی با این دستگاه نتایج خوبی را نشان داد، به طوریکه توانستند با استفاده از آن ۴۴% سود را در بازی بدست آورند. این دستگاه کوچک‌تر از یک پاکت سیگار بود و دارای ۱۲ ترانزیستور بود. هدف آنها مشخص کردن تعداد پرش‌های توپ روی چرخ رولت قبل از توقف کامل بود. آنها برای ارتباط در تمام بدنشان ازنوک پا تا انگشتان از سیم استفاده کرده بودند و در گوش‌های خود بلندگوهایی قرار داده بودند تا اطلاعات را در قالب تون‌های موسیقی که هرنوع از آنها بیانگر یک قسمت از ۸ قسمت چرخ بود، استفاده می‌کردند.
سال‌های زیادی طول کشید تا این طرح اجرایی شود و در اوایل دهه ۶۰ این دو نفر آماده شدند تا اختراع خود را آزمایش کنند. آنها باهم به وگاس رفتند و مسئولیت را استفاده از این دستگاه را بین خودشان تقسیم کردند، یکی از آنها سیستم را به خود وصل کرد و دیگری تعداد پرش‌های توپ را زمان بندی می‌کرد.
فاز آزمایش و نتایج
این دو نفر می‌دانستند که همیشه احتمال باخت در صورت کار با این دستگاه به دلیل نقص فنی و یا درست عمل نکردن کامپیوتر آن وجود دارد. سیستمطبق انتظارات آنها کار کرد و توانستند بردهای بزرگی را بدست بیاورند تا اینکه وفقیت‌های پی‌در‌پیشان باعث مشکوک شدن کارکنان کازینو به آنها شد. کامپیوتر رولت از نظر تکنیکی به درستی کار می‌کرد، اما زمانی که بازیکنان دیگر از آن استفاده می‌کردند و صدای بلندگویی که در گوششان می‌گذاشتند، بیشتر از حد معمول بالا می‌رفت، وحشت‌زده میز بازی را ترک می‌کردند. همچنین این بلندگوها طراحی پیچیده‌ای نداشتند و در صورت قطع سیمهایشان نمی‌توانستند صدا را به گوش بازیکنان برسانند و به همین دلیل بازیکن شکست می‌خورد. همسران این دو فرد زیاد تحت تأثیر نتایج آنها قرار نمی‌گرفتند و از تروپ و شانون خواستند تا برای مدتی در کازینو حضور نداشته باشند تا فرصتی برای رفع نواقص پیدا کنند جراکه تصوربازداشت شدن آنها برایشان بسیار سخت بود. بد از آن تروپ با یک پیشنهاد کاری بسیار خوبی روبه‌رو شد که باعث شد بیشتر برروی کارش متمرکز شود و کمتر برای کامپیوتر رولت وقت بگذارد. او بعدها در ساخت سیستمی جهت پیشبینی نتایج چرخ رولت موفق شد که به دلیل سخت بودن پنهان کردن آن در کازینو استفاده از آن منتفی شد.
زمانی که گروه ۲ نفره شانون و تروپ دست از فعالیت خود در این پروژه برداشتند، سایر افراد سعی بر جلوبردن پروژه‌های خود در این زمینه می‌کردند. « پروژه رومئو» از جمله پروژه‌های موفق دیگر در این زمینه بود که باعث بردهای زیادی در لاس وگاس شد؛ و در آخر استفاده از آن ممنوع شد. همچنین در ادامه قوانین نوادا استفاده از هرگونه وسیله‌ای که بتوان با آن نتایج بازی رولت و یا بلک جک را پیشبینی کرد، ممنوع اعلام کرد.
تروپ می‌گوید:
«به وسیله یک ویدیو ریکوردر سعی می‌کردیم تا از چرخش چرخ رولت اطلاعات لازم را بدست آوریم. من یا همسرم توپ را روی چرخ به حرکت درمی‌آوردیم و سپس ویدیو ریکوردر را دقیقاً در بالای چرخ قرار می‌دادیم تا به وضوح حرکات توپ و جاهایی که از چرخ عبور می‌کند را ثبت کنیم. یک استاپ واچ را با دقت ۰.۰۱ همزمان با حرکت توپ به کار می‌انداختیم. با توجه به زمان استفاده شده برای هر فریم و موقعیت توپ در فریم‌ها نقشه‌ای از مدار پرتاپ تا توقف آن را بدست می‌آوردم. با مقایسه نقشه مدارهای مختلف می‌فهمیدم که حرکت توپ از یک مدار به مدار دیگر(مسیر حرکت) تا چه حد دارای ثبات بوده است. هر چرخش توپ به وسیله کارت‌های بازی در گوشه سمت راست فیلم مشخص می‌شد. خواندن کورنومتر یا استاپ واچ در فیلم کار سختی بود، به همین دلیل بررسی موقعیت توپ همراه با زمان را در زیر میکروسکوپ انجام دادم.
اگر حرکت توپ به اندازه کافیبا ثبات بود ، آزمایشات را با یک روتور متحرک تکرار می‌کردیمدتا دوباره به این نتیجه برسیم که بازی رولت به اندازه کافی قابل پیش بینی است. قبل از انجام این کار ، من با شانون آشنا شدم که با هم همکاری هم آزمایشات خود را تکمیل کردیم. »
