گردونۀ رولت برای آزمودن سرنوشت و کسبوکار آدم به عنوان قماربازی حرفهای راهورسم اغفالکننده و اغواگرانهای است. برخی از جذابترین قصههای قمار پیرامون این بازی میگردند و در این بازی است که برخی از مسحورکنندهترین ــ و حرفهایترین ــ بازیکنان بخت خود را آزمودهاند، سرنوشت خود را رقم زدهاند، و آیندهشان را ساختهاند.
بازیکن حرفهای رولت یعنی چه؟
رولتباز میتواند کسی باشد که پولی بیشتر از حد معمول دارد یا بسیار حرفهای است، میتواند پیر یا جوان باشد، یک مرد یا یک زن. تنها چیزی که نیاز دارد این است که شرطهای بزرگ ببندد، و این کار را بارها و بارها انجام دهد.
هرچند ارزش خاص دلار در موقعیتهای مختلف، حتی در میان کازینوهای خاص، متفاوت است، بهطور کلی «رولتباز» قماربازی است که در هر نوع بازی قمار، حال این بازی یک رویداد ورزشی باشد یا یک دور چرخش گردونۀ رولت، مقادیر زیادی پول شرط میبندد.
کازینوهای خصوصی با ارائۀ قوانینی که سقف شرطبندیها را باز میگذارد نظر بازیکنان حرفهای قمار را بهسمت خود جلب میکنند. قماربازانی که ته بازی را درآوردهاند اغلب سودها، جوایز خاص، و حتی نزولها و بازپرداختها را به پول نقد تبدیل میکنند.
از دیدگاه مکانهای قماربازی، این «کلهگندهها» دارند خودشان را به خطر میاندازند؛ در صورتی که قماربازها پیروز شوند، میزان ضرر و زیان کازینوها، بهاضافۀ ارزش سودهای مزبور و تورم آنها میتواند قابل توجه باشد؛ اما با توجه به اینکه احتمالات همچنان به سود کازینو است، به احتمال فراوان باختهای کلهگندهها از پولی که کازینو میبازد بیشتر است و این برای کازینو یک پیروزی بزرگ بهحساب میآید!
کازینوها طعمۀ خود را از همان منبعی که ذکرش در بالا رفت میشناسند، «کلهگندهها» عموماً این خصوصیات را دارند:
80 درصد آنها آسیاییاند.
همهشان یک خط اعتباری یکمیلیون دلاری یا بیشتر از آن دارند.
ترجیح میدهند با شرطهایی لااقل دههزار دلاری قمار کنند.
معمولاً همراهان خاص خودشان را دارند.
بذلوبخشش بسیار دارند. آنها بازیهای بزرگ میکنند و به همان نسبت انعامهای بزرگ میدهند.
ارزش خالصی که دارند، در مجموع، نزدیک به 1 میلیارد دلار یا بیشتر است.
گردونههای کوچک
تقریباً همه با این نوع میز رولت (که بخاطر شکل و اندازۀ جمعوجورش بدیننام خوانده میشود) آشنایند، و نیز با 37 (یا در گردونۀ آمریکایی 38) عدد دایرهاش شکلش، «خانههایش»، و گوی درخشانی که روی پیشخوان چرخ میخورد تا جاذبه و بخش «قایقی» کوچکی روی گردونه آن را بهطور تصادفی درون یکی از خانهها بیندازند.
گردونۀ رولت، در اصل، 36 خانه داشت؛ وقتی مشکلات مالی گریبانگیر کشور موناکو شد، پادشاه آنجا، چارلز سوم، سفارش داد گردونهای با یک خانۀ صفر بسازند، که احتمال برد کازینو را بیشتر میکند. بعد که او یک کازینو راه انداخت بازی رولت را به تودۀ مردم پیشنهاد کرد. این قضیه در همان سالی که فرانسه قمار را منع کرده بود به موناکو کمک کرد. در نتیجه، در میان این دو اتفاق، کشور موناکو یکپارچه ماند، و مونتکارلو، جایی که کازینو در آن بهراه افتاد، به مرکز قمار اروپا بدل شد و این قضیه تا به امروز ادامه دارد.
گردونه و کلهگندهها
آنچه ممکن است غافلگیرتان کند این است که در مرکز برخی از بهترین داستانها پای رولتبازهای حرفهای در میان است. در اینجا چند مثال بیاوریم.
جوزف جاگر، مردی انگلیسی، به مشاهدۀ دقیقی مشهور است که معلوم کرد گردونۀ رولت کازینویی در مونتکارلو مستعد این است که اعدادی خاص را بیشتر از آمار معمول بیاورد. (تا به امروز فقط دو مورد بهرهبردن از گردونۀ منحرف در بازی رولت گزارش شده که کشف جاگر یکی از این دو مورد است). آقای جاگر بیش از 120هزار دلار برد که ارزش امروزی آن نزدیک به 6 میلیون دلار است.
وقتی کازینو گرفتار شد، تغییر رویه داد، این گردونۀ خاص را پنهان کرد و به بهرهبرداری پایان داد.
در سال 1891، چارلز کوبورن، کلاهبردار معروف انگلیسی، پول کمی معادل 400 پوند انگلیس برداشت و طوری روی دور برد قرار گرفت که با هیچ راهکاری جور درنمیآمد. او در یک شب یک میلیون فرانک (500هزار دلار) برنده شد و بانک را ورشکست کرد ــ بدینمعنا که بانک بهخاطر پرداختکردن پول او یک روز تعطیل شد.
گردونۀ منحرف دیگری باز هم در دورانی نزدیکتر به ما (در دهۀ 1990) توسط گونسالو گارسیا-پلایو در همان شهر قبلی کشف شد. این شخص بیش از یک میلیون یورو از این گردونه سود برد (در این مورد، کازینو تلاش کرد از راه قانونی علیه او شکایت کند، اما نظر دادگاه این بود که او کار خطایی نکرده و رأی را علیه کازینو صادر کرد).
در سال 2004، یک قمارباز تصمیم گرفت یک شرط بر سر همه یا هیچ ببندد. اشلی ریول، مردی که باز هم انگلیسی بود، خانه و همۀ اثاثش را فروخت و آن را به 135.500 دلار پول نقد تبدیل کرد. وقتی گردونه شروع به چرخیدن کرد، او همۀ پولش را روی رنگ قرمز قمار کرد. وقتی گردونه ایستاد، گوی عدد 7 و رنگ قرمز را نشان داد و اشلی با مبلغ هنگفت 270هزار دلار از کازینو بیرون رفت.
سلطان کشور برونئی، که زمانی ثروتمندترین آدم دنیا بود، یک بار 250هزار دلار در بازی رولت شرط بست (هرچند معلوم نیست او این شرط را برد یا باخت)
فؤاد زیات، با نام مستعار «مرد خیکی»، که یکی از کلهگندههای مشهور است و میگویند غیبش زده، در دورهای پانزدهساله ثروت هنگفتی معادل با 19میلیون دلار بههم زد. جالب اینجاست که در سال 1996 او تقریباً همین مقدار پول را در کازینویی در میفر برده بود. (به نقل از گاردین)
جیمیل چگرا، فروشندۀ بدنام مواد مخدر که در نوع خودش کلهگندهای بود، توانست در یک دورۀ موفقیتآمیز در بازی رولت 600هزار دلار برنده شود.
برای کلهگندهشدن چه چیز لازم است؟
با توجه به قدرتها و مزایایی که زندگی یک «کلهگنده» را تعریف میکند، آدم باید چه چیز داشته باشد تا سبک زندگیاش شبیه این موجودات شود؟ این آدمها را چه چیز تعریف میکند؟ چه چیز آنها را به جلو میراند؟
در ابتدا اینطور به نظر میرسد که بخشی از زندگی برای یک آدم کلهگنده خوشی است و بخشی درد. الگویی که هرکس باید داشته باشد، که از یک ناهنجاری اقتصادی ناشی میشود، این است که یک پایگاه مالی قوی داشته باشد. اگر یک کارآفرین یا کارخانهدارید و به منابع تقریباً نامحدود دسترسی دارید، اگر ثروت عظیم خانوادگی به شما به ارث رسیده است، یا اگر یک کشور را کنترل میکنید و تحت سلطه دارید که همۀ تولیدات مردمش به جیب شما میرود، میتوانید هرآنچه بازی میکنید را از این راهها تأمین کنید.
به همان اندازه که ثروتمندید، باید زمانی زیاد، اگر نه بیپایان، را بهدنبال شوقتان بروید. باید این توانایی را داشته باشید که مشی خودتان را (وقتی که موقعش رسیده) دنبال کنید یا (وقتی که موقعش نیست) دست نگه دارید. انتظار یک برد بزرگ آنقدر فرحبخش است که آدم نمیتواند باختهایش را، به اندازۀ بردهایش، کنترل کند. ساعت و تقویم علیه میل شما بهکار میافتند.
باید احتیاط شما نسبت به خطرات ریسککردن رنگ ببازد. باید بر سر هرچه دارید ریسک کنید. به زبان ساده، شما به اعصابی از فولاد نیاز دارید، زیرا پیروزیهای بزرگ ریسکهای بزرگ میطلبد. نباید پای هیچگونه نگرانی و ترسی از باختن در میان باشد، زیرا وقتی با کلهگندهها بازی میکنید باید خطر را به جان بخرید. شکستدادن آنها پاداش بزرگی دارد، اما سطح بازی آنها بهطرز سرگیجهآوری بالاست، ریسکها بیاندازه است، و پاداشها گزاف.
نکتۀ بعدی اینکه، برای کلهگندهبودن باید نقشه داشته باشید. افرادی که در این سطح بازی میکنند چم و خم کار را میدانند. آنها از احتمالات بازی رولت آگاهند، اما همچنین میدانند که این احتمالات را چطور به نفع خودشان کنند، دستکاری کنند، و فرصتها را تصاحب کنند.
برای اینکه بتوانید یک قمارباز بسیار موفق شوید، جدا از اینکه باید موجودی حساب زیادی داشته باشید و پولتان را خوب مدیریت کنید، لازم است ریسک را محاسبه کنید، در صورت امکان باختها را کاهش دهید، و منتظر شکستدادن رقبا باشید.
دو ویژگی دیگری که باید داشته باشید و به نظر با بقیه فرق دارند، اما شما را بهتر از باقی ویژگیها به عنوان کلهگنده معرفی میکنند، بذلوبخشش و مناعت طبع است.
از یک سو، وقتی پول در سیستم سرازیر میشود، تعداد کارکنانی که یک کلهگنده را حمایت میکنند بیشتر میشوند و سوار موج موفقیت او میشود. رفتار درست در فشار چنین دنیایی به این معنی است که رولتباز حرفهای، بهنسبت پیروزیهایش، وعدۀ پاداشهای قابل توجه بدهد. این کار موجب میشود وقتی او روی دور باخت افتاد، اغلب در میان همراهانش، هنوز نیروهای پنهانی داشته باشد. هرگز فکر نکنید یک آدم کلهگنده از دور بازی خارج میشود؛ آنها از احتمالات آگاهند، احتمالات به آنها بستگی دارد، و با وجود باختهای سخت و سنگین و خطراتی که با آنها مواجهاند، دوستانشان مراقب آنها هستند.
از سوی دیگر، برای مواجهه با این واقعیت سخت که به تعبیری آن را «نتایج ناسازگار» مینامند قانون قدرتمندی لازم است. تصور کنید تمام پولی که در دنیا به آن احتیاج دارید، در تمام طول زندگیتان، در حسابتان باشد. حالا بازیکردن در دستی را تصور کنید که این امکان وجود دارد که این موجودی را دو برابر کنید… کمتر کسی ممکن است تن به این قمار دهد، اما یک کلهگنده این کار را میکند. بازیکنان بزرگ دنیا این کار را میکنند اگر احتمالات در دسترس باشد. آنها پیه این کار را به تن خود میمالند، اما برای بهترین نتیجۀ ممکن و کمترین خسارت مذاکره میکنند. آنها چیزهای زیادی دارند؛ چیزهای زیادی دارند که ببازند، اما میخواهند جهان را به دست آورند. مسأله بر سر پول نیست، زیرا پول در اینجا معنایش را از دست داده است. آنها به مقدار پولی که برایش قمار میکنند فکر نمیکنند. برای آنها همهچیز، بهطور محض، بردن است. اما این اصلاً ساده نیست.